چرا واقعا دیوارا اییینقدر نازکه که صدای گریه ی بچه ی کوفتی ساختمون بغلی اییینقدر نزدیکه به اتاقم؟؟؟؟ دقت کنید سااااختمون بغلی! ینی دوتا دیوار فاصله!!! دوتا بنای کاملا مجزا!!! دیوووونه میشم! هی با دمپایی میکوبم رو دیوار انگار نه انگار! و از اون بچه هاییه که وقتی شروع میکنه به گریه تا صبح قیامت ول نمیکنه!تهشم فک کنم ساکت نمیشه! از گریه ی زیاد بیهوش میشه!!!!
از نازکی دیوار همسایه این نصیبمون شد
توی کانالت گفته بودی نمیدونم همین یک نفر چجوری اومده توی کانالم در صورتیکه ... ! خب باید بگم از اینجا. اتفاقن خودمم کرمم گرفت رفتم یک کانالی زدم. من رو نمیشناسی یا شاید هم قبلن وبلاگم رو خونده باشی یا شاید هم توی اینستاگرم دیده باشیمم! چرا توی اینستاگرم؟! البته حدس زدم! چون از نوشتههات خونده بودم دانشجوی پزشکی هستی و از اونجایی که من توی اینستاگرم فقط برای دخترهای دانشجوی پزشکی و دندون و دارو، اون هم از نوع خوشگلش فالو میفرستادم احتمال میدادم که برای تو هم فرستادم. حالا اگه نمیشناسی که نفرستادم، یا خوشگل نیستی یا دانشجوی رادیولوژی و فیزیوتراپیای چیزی هستی! با کمال احترام ...
اوهوع چه خوش اشتها


یک روانی... :) با مسما و برازنده :)