مسمومیت خر است

صبح با درد شدید شکم از خواب پا شدم!!! اونقدر شدید که فشارم میفتاد و راه نمیتونستم برم!! تب و لرز داشتم و یه سری علائم دیگه!!!

هم اتاقیام خواب بودن خودم تنهایی رفتم بیمارستان!

به امتحان نرسیدم ! و بچه ها هم تا منو ندیدن فکر میکردن برای پیچوندن امتحانه که رفتم بیمارستان که برای حذف درس گواهی پزشکی بیارم :|

اینکه تو دین اسلام اینقدر به عیادت مریض سفارش شده رو حالا درک میکنم!!! آدم وقتی مریضه خییلییی به ساپورت روحی نیاز داره!!! خیلی حس خوبیه که دوستات با آبمیوه بیان اتاقت و کلی دلداریت بدن! ^_^ 

دیشبم تاااا امروز ساعت حدودا6 بعدازظهر خواب بودم! ینی چیزی حدود حداقل 18 ساعت !!! سه تا از دوستامم تو فواصل زمانی متفاوت اومدن بیدارم کردن ! :)) ترسیدن که نکنه چیزیم شده باشه !!!:)))

بعد دو روز که نتونستم لب به چیزی بزنم امروز که حالم بهتر شد  رفتم خرید  و الانم خودمو بسته م به چیزای مقوی ^_^ (بله من نمیتونم حتی تو این شرایط از کسی کمک بخوام و انتظار داشته باشم! چون به نظرم یه مدل ناز کردنه :|  )