دلتنگم...

اولین روزی که همو دیدیم تو پارک براش ماکارونی برده بودم .. اون چنگالی که باهاش برای اولین بار اولین غذایی که براش درست کرده بودم رو نگهش داشتم تو کمد خوابگاه...برای یادگاری

حالا که همه ی وسیله هامو جمع کردم و آوردم خونه ،چنگالو پیدا نکردم :(

عمو

دیروز عمومو بعد مدتهااااااا دیدم

اول که سلام علیک کردم منو نشناخت :(

بعد یه کم با شَک نگام کرد و گفت تو فلانی نیستی؟؟؟

هوووووف:)))))

Photographer

حدود یه سال پیش تو اینستاگرام یه پیجی دیدم از یه عکاسی که فکر میکنم تازه شروع به کار کرده بود و تو پیجش  از روند عروسی یه زوجی که براشون عکاسی میکرد پست میذاشت...ینی تمام مراحل قبل عروسی...عروسی و حتی بعد عروسی..

ینی یه جورایی هرجا که میرفتن این زوج این عکاس هم باهاشون بود ... 

من حالا پیج این عکاس رو گم کردم!!! 

در شرف عروسی نیستم ولی اگه خواستم یه روزی ازدواج کنم حتما دلم کارای این عکاس به خصوص رو میخواد!

اگر کسی از شما میشناسه این عکاس رو(که احتمالا خانوم هم بوده) و آدرس اینستاگرامشو داره برام بذاره....دوست دارم کاراشو دنبال کنم

بعد مدتها

از وقنی که برگشتم خونه نتونستم به اینجا سر بزنم و چیزی بنویسم! با لپ تاپ دسترسی به اینترنت نداشتم و با موبایل هم پست گذاشتن سخت بود

به احتمال99.99 درصد دوترم بعد رو دانشگاه نمیرم!!

قراره خونه بمونم و درس بخونم :) برای کنکور! اینبار فرقش با سالای دیگه اینه که تنها نیستم و برادر کوچیکترمم کنکوریه!!!

حس خوبی دارم به تصمیمی که گرفتم... همه ی سعیمو میکنم که بالاخره به اونچیزی که میخوام و اون چیزی که حقمه برسم!!!

تا چندماه آینده هم وبلاگ نویسی تعطیل!! نیومده میرم ...ولی برمیگردم

خیلی جالبه که بعد دوترم معاشرت کردن با یه آدم اونم به طور نزدیک ! و یه طورایی زندگی کردن با اون تازه شناختمش!!!

فکر میکردم دوستای صمیمی هستیم!! ولی حالا که فکر میکنم میبینم اون آدم مزخرفتر از اونیه که بخواد بیشتر از یه هم کلاسی باشه!!(اینا رو بدون اینکه دعوا و درگیری بینمون باشه فهمیدم)

چشاتونو تو دوستیهاتون باز کنین!! وقتی میبینین یه دوستی تو بزنگاها و جاهایی که باید باشه و نیست بِکَنین ازش ! اون دوست بیشتر از یه آدم معمولی برای شما نیست!!