purple mood

همینطوری نوشت

purple mood

همینطوری نوشت

پست چهارم

_روزای اول شروع ترم خسته کننده س...تایم بیکاری زیاد دارم ..بایدبراشون برنامه بچینم وقتم داره هدر میره

_بعد از سه سال وقفه میخوام شروع کنم دوباره زبانمو تقویت کنم

_به یه سبک نقاشی علاقه مند شدم که خیلی جذابه و میخوام حتما یادش بگیرم

-تصمیم گرفتم سریال فرندزُ ببینم ولی خب سیزنای اولش برای خیییییلییییییی سال پیشه و اصلا جذبم نمیکنه :/ دلم خیلیییی  برای سریال How تنگ شده دلم میخواد سه باره بشینم همه ی قسمتاشو ببینم,هم سریال فانیه هم واااقعا آموزنده !!

_یکنواختی حالمو بــــــد میکنه و خیلی زود زود دلم تنوع میخواد,مثلا در این حد که روتختی ای که تازه سه ماهه دارمش برام به شدت تکراری شده و حس میکنم نیـــــــــــــــــاز دارم که حتما عوضش کنم تا حالم عوض بشه :|

_وابستگیم به نت زیاد شده,و حس میکنم اعتیاد به این فضاها زندگی عادیمو مختل کرده :شرمنده 

میخوام بکشم کنار از این فضاها و تو دنیای واقعی زندگی کنم, حس میکنم بلانسبت مثل مرغ ماشینی شدم و توانایی انجام هیچکاریو ندارم,لعععنت... 

قدیما خیلی بیشتر فکـــر میکردم,خیلی بیشتر به خوندن علاقه داشتم ولی گذروندن تایمای بیکاریم تو این فضاها توانایی فکر کردنُ ازم گرفته,دیگه مثله قبل حوصله ی خوندن متنای طولانی رو ندارم,حتی حس میکنم استفاده ی طولانی از این فضاها حس پوچی و افسردگی رو به آدم القا میکنه !!!! اگه زمان زیادی رو تو فیس بوووق ,اینستا,تل..گ.رام یا این مدل فضاها بی هدف پرسه میزنین ,از همین الان تصمیم بگیرین که کم کم بذارینشون کنار .من تا ته این راهُ رفتم و میدونم تهش ترکستانه....این نصیحتُ از آدمی که زمان های زیااادی رو تو این فضاهای بیخود تلف کرده قبول کنین,ضرر نمیکنین,به خدا هییییچییی گیرتون نمیاد از شبکه های اجتماعی


پست سوم

نمیدونم چرا اینقدر مودم صفر و یکیه گاهی پر از انرژی م و دوست دارم کلی فعالیت داشته باشم,کلی انگیزه دارم برای تک تک کارام ولی گاهی بی انگیزه ی بی انگیزه م و نمیدونم برای انرژی گرفتن باید چیکار کنم...

پست دوم

خـــــــــب... 

حالا که دارم این متنُ مینویسم روی تخت خوابگاهم نشسته م.

دوتا از همکلاسیام که دوستای تقریبا نزدیکی هم به حساب میان اومدن اینجا ولی حوصله ی پایین اومدن از تختمو ندارم  و دوست ندارم کسی مزاحمم بشه,کاش بچه ها یاد بگیرن سر زده نیان تو اتاق هم... خب آخه هرکسی دوس داره یه تایمی در روز رو برای خودش  باشه ,نباید مزاحمش شد خب

-امروز به اصطلاح:))  روز و.ل.نتا.ین هم هست,ولی رابطه ی من با دوست پسرم LDRه... نیستیم پیش هم..هعی


-نوشتن سختهخیلی چیزا دارم که دربارش بنویسم  ولی آشنا نیستم با راه و رسم وبلاگ نویسی 



-زندگی خوب است ,بگیرید دلبری نیکوووو و ئی صوبتا 



-چرا تا حالا کسی نیومده تو وبلاگم 

پست اول

خب...

نوشتن همیشه برام سخت بوده و هست

میخوام بنویسم ...

از روزام, از دغدغه هام,خاطره های خوب و بدم حتی...