purple mood

همینطوری نوشت

purple mood

همینطوری نوشت

Shut up,shut up,SHUT UP

چرا واقعا دیوارا اییینقدر نازکه که صدای گریه ی بچه ی کوفتی ساختمون بغلی اییینقدر نزدیکه به اتاقم؟؟؟؟ دقت کنید سااااختمون بغلی! ینی دوتا دیوار فاصله!!! دوتا بنای کاملا مجزا!!! دیوووونه میشم! هی با دمپایی میکوبم رو دیوار انگار نه انگار! و از اون بچه هاییه که وقتی  شروع میکنه به گریه تا صبح قیامت ول نمیکنه!تهشم فک کنم ساکت نمیشه! از گریه ی زیاد بیهوش میشه!!!!

از نازکی دیوار همسایه این نصیبمون شد

Alarmy

قدیم تر ها که موبایل نداشتم ،برای رفتن به مدرسه صبحا خودم به طور طبیعی سر ساعت بیدار میشدم!!!!! بدون هیچ آلارمی!!! الان که بهش فکر میکنم واقعا واقعا واقعا متعجب میشم که چطور ممکنه همچین چیزی!how???hooooow???:))))))

الان طوری شده که پنج تا الارم پشت هم میذارم ولی اخرش به سسسختی از خواب پا میشم! 

ولی خب یه اپ جدید دان کردم ... اینطوریه که یه اپشنی که برای قطع کردن صدای الارمش بهت میده اینه که گوشیتو بلرزونی! =)) به تعداد زیااااد!! فردا قراره پاشم 45 بار گوشیمو بلرزونم=))) خیلییی هیجان زده م!امیدوارم این الارم دیگه بتونه منو از خواب بیدارم کنه :))

اگه خواستین ،اسمش alarmyه!


این روزهای من

+با همراهی و کمک و دلگرمی مََرد عزیزم ( هنوز اینجا براش اسمی نذاشتم) این روزها تقریبا سخت مشغول درس خوندن و تلاشم! و با کمک اون تونستم به یه پله ای برسم که به قول معروف سد نتونستن رو تو ذهن من شکونده و من الان هدف رو خیلیییی واضح تر و نزدیک تر جلو روم میبینم :)


+اگه قراره واقعا خیلی جدی درس بخونید لازمه که حتما از شبکه های اجتماعی دور بشین! دوور!خیلی دور! من اپ فیس بوک و اینستاگرام رو از گوشیم پاک کردم چون عادت شده بود برام و درطول روز بااارها چکشون میکردم و واقعا جز ضرر فایده ای برام نداشت! و الان اگه بخوام برم سراغشون با بروزر گوشیم میرم و اونم هرچند روز یه بار شاید! و حتی از همه ی چنل ها و گروه های تلگرامم لفت دادم! اصلا سخت نبود!!! :) اینقدر اسون بود که با خودم گفتم چرا زودتر جرئتش رو پیدا نکرده بودم! 


+من از یه زمانی به بعد کم کم عق%اید مذه****بیم رو گذاشتم کنار! و اعتقادم رو بهش از دست دادم! ولی چندهفته ی پیش داشتم فکر میکردم یهو یه کشفی تو ذهنم جرقه زد!!!


دیدم شاید "خ*دا "یی نباشه شایدم کمکم نکنه و همه چی به تلاش خودم بستگی داشته باشه،ولی حس میکنم اینکه خودمو به یه جایی که قوی تر از خودمه وصل کنم نیروی خودم بیشتر میشه!!!

مقایسه کردم خودمو با اون وقتایی که خ*د*ا رو قبول داشتم با الان؛دیدم چیزی که اونموقع داشتم و یه کم بیشتر کمکم میکرد و بهم انگیزه میداد و الان ندارمش و باید حالا بیشترترتر تلاش کنم، ایمان بود!!! 

پس تصمیم گرفتم نماز بخونم! 

ولی همچنان آدم م*ذ*ه*بی ای نیستم :))))



+مامانم بعد سالها دوباره میگرنش عود کرده.... چون هنوز هیچکدوم از بچه هاش اون ایده الی نبودن که میخواست!! و اینروزها اینقدر از درون خودشو خورده و بهش استرس وارد شده که حالش بده بازم :-\  :| 

چی بگم.......



+آهنگ F.U.O .... از شاهین ن@ج@فی ! اگه گوش ندادین حتما حتما حتما گوش بدید !:)

برید تلگرام و اهنگاتون رو از اینجا @moozikestan_bot دانلود کنید!!! 



خب خب

از اونجایی که دسترسی به تلگرام برام راحت تره و من وقت زیادی برای مجازی نمیخوام بذارم و از اونجایی که یه وقتایی "پُستم میاد" و نمیدونم باید کجا بذارمش...یه چنل درست کردم

Telegram.me/thisismenowblogsky


هنوز وبلاگ نویسی تو برنامم هست ولی یه هشت نه ماهه دیگه به طور جدی :)

لعنت!

دوره ی وبلاگ خونی منم با تعطیل شدن وبلاگ موردعلاقم به پایان رسید 

فاااااااکککککککککککک !!! به همین غلظت:) 

اونایی که خواننده هاشونو میذارن و میران به خدااا مسلمون نیستن:))) من اگه یه روزی بچه دار بشم بهش وصیت میکنم که وبلاگ نویسی بکن ولی وبلاگ خونی نه!(حالا مگه اونموقعم کسی وبلاگ مینویسه!!!) وابسته میشی به نویسنده ها و نوشته هاشون...و چون هیییچکس به طور دائمی وبلاگ نویسی نمیکنه !اونا یه روزی بالاخره میذارن و میرن  و دلتو میشکونن :)))) چقدر دیر خودم فهمیدم اینو! چرا کسی نبود اینا رو به خودم بگه :| اه!!!!!